پنجشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۶

دندون مانی دراومده، همون دندونی که افتاده بود به اضافه بغلیش که هنوز نیفتاده، روز دوشنبه وقت دندون پزشکی گرفتم براش. خوشبختانه در این مملکت ، برای بچه ها تا 18 سالگی دندون پزشکی مجانیه.

از این هفته یه دختری به اسم مایری، که فرانسوی است، اومده با مازندگی می کنه که به مانی برسه. خیلی راضیم ازش، خدا ازش راضی باشه، البته مانی چندان راحت نیست که بگه من ننی دارم.

خواب مانی مرتب شده و هر شب ساعت7 ونیم تا هشت می خوابه. امروز هم موهاش رو کوتاه کردم، قبل از اینکه بریم گفت به آقا بگو موهام رو سیخ سیخ نزنه، چون سلمونی که اهل ترکیه است، موهاش رو مدل آلمانی ( دور کچل وسط بلند) می زنه و بعد هم با ژل جلوش رو سیخ می کنه. ما هم گفتیم آقا اونجوری نزن ، او هم ساده زد ، مانی گفت حالا خوب شد، این کول تره!!! همه چی باید کول باشه تا آقا مانی راضی شه.