سه‌شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۴

اینجا یه آگهی تبلیغاتی هست. یه سگ ویه مرغابی. سگه به مرغابیه میگه " hey duck" مرغابی جوابش رو ‌می‌‌ده و می‌‌گه "what’s up dog".
ما هم پریشب نشستیم با مانی از این تمرینهایی که همه مامان وبابا‌ها با بچه‌ها شون می‌کنن. که:
مانی جان مامان، پیشی چی می‌گه؟
مانی: می یو می یو
هاپو چی می‌گه؟
هاپ هاپ
گاو چی می‌گه؟
مووووومووووووو
میمون چی می‌گه؟
هاها هوهو
مرغابی ، " داک" چی می‌گه؟
What’s up dog?

علاوه براین وقتی ازش می‌پرسی که ماهی چی می گه، لباش رو غنچه می‌کنه و درهمون حالت بازو بسته می‌کنه بدون اونکه صدایی ازش در بیاد.

سه‌شنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۴

اگه یه روزی بچه شما به شما بگه که 2، دو نیست و 4، دو است و حسابی هم اصرار داشته باشه واگه بهش بگی اشتباه می کنی گریه کنه ، چه کار می کنین. از نظرات وپیشنهادات سازنده شما استقبال می کنم برای اینکه مانی حرف هیچ کس را قبول نمی کنه واصرار داره که 4 ، دو است.

به هر جور سلاح از جمله شمشیر و تفنگ که بهش می گه بیو! شدیدا علاقه داره و از هر چیزی شمشیر درست می کنه. چند روز پیش خاله کامیلا ( دوست من که از مانی نگهداری می کنه)، داشته لباس مانی رو عوض می کرده مانی پرسیده خاله شمشیرم کجاست، کامیلا گفته ، خاله جون تو شمشیر نداشتی، مانی گفته نه داشتم شمشیرم نیست! بعد وسط لباس عوض کردن، کامیلا دیده یه گوش پاک کن از توی لباس مانی افتاده، مانی گوش پاک کن پژمرده رو برداشته وگفته: اینجاست خاله کامیلا شمشیرم!

علاقه مانی به این جور چیزها با آنچه که قبلا من بهش فکر می کردم که این بچه رو صلح طلب بار بیارم که از هر جور سلاح کشنده خوشش نیاد، جور درنمی یاد. این اولین تفاوت سلیقه من وپسرم به حساب میاد. که احتمالا ظرف 10 تا 15 سال آینده خیلی بیشتر از اینها می شه.
سه تا سی دی از منتخب ماپت شو ، که یه سریال است و احتمالا سی سالی عمر داره رو براش خریدیم. توی این سری عروسک ها و آدما قاطی هم هستند و من تا حالا اون رو ندیدم اما مانی فکر کنم هر سی دی رو بار ها دیده . اونو می گذاریم توی کامپیوتر مانی هم هدفون رو می گذاره ومیره توی شو و گاهی از خنده غش و ریسه می ره!
چند روز پیش سینا مانی رو دعواکرده بودکه من از راه رسیدم. دیدم مانی بغض کرده، گفتم مامان چی شده، گفت: بابا سینا دعوای بزرگ کرده.

مهربونه و دایم منو بغل می کنه: مامان فرناز دوست دارم تو رو!:)